شماره ٦٨٢: ز کوشش حاصلى غير از غبار دل نمى يابم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ز کوشش حاصلى غير از غبار دل نمى يابم
به از افتادگى اين راه را منزل نمى يابم
که گردانيد از عالم ندانم روى دلها را
که از صاحبدلان عهد روى دل نمى يابم
چه ساعت بود بند از پاى من برداشت بيتابى
که چون ريگ روان مى گردم و منزل نمى يابم
ظهور حق ز باطل چشم من بسته است اى خود بين
تو ليلى را نمى يابى و من محمل نمى يابم
به احسان مى توان جان برد ازين درياى پرشورش
کنار اين بحر را جز دامن سايل نمى يابم
که از گرداب افکند اين گره در کار دريارا
که چندانى که مى گردم در او ساحل نمى يابم
درون سينه خرمنها ز تخم دوستى دارم
زمين سينه احباب را قابل نمى يابم
ز آب و گل ترا گر حاصلى باشد غنيمت دان
که من جز مايه لغزش در آب و گل نمى يابم
چنان از موج رحمت دامن اين بحر خالى شد
که جوهر در جبين خنجر قاتل نمى بابم
ز بار طوق چون قمرى چرا گردن سيه سازم
که من چون سرو ازين گردنکشان حاصل نمى يابم
ترا گر هست ازين دريا گهر در کف غنيمت دان
که من گوهر بغير از عقده مشکل نمى يابم
ندارد فکر رحلت راه در جسم گرانجانم
به افتادن من اين ديوار را مايل نمى يابم
به بار دل بساز از خلوت آن شمع بى پروا
که با پروانگى من بار در محفل نمى يابم
مجو صائب نواى دلپذير از عندليب من
که در عالم نشان از هيچ صاحبدل نمى يابم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید