شماره ٧٠٥: نه بهر آب از سوز دل بيتاب مى گردم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
نه بهر آب از سوز دل بيتاب مى گردم
که چون تبخال من از تشنگى سيراب مى گردم
سفيدى کرد چشمم را کف درياى نوميدى
همان من در تلاش گوهر ناياب مى گردم
پر از گوهر کنم گر چون صدف دامان سايل را
همان چون ابرنيسان از خجالت آب مى گردم
چه حاصل کز درازى رشته عمرم شود افزون
چو من از بيقرارى خرج پيچ و تاب مى گردم
جواب خشک مى گويد به رويم ابر دريا دل
چو گوهر گر چه از يک قطره من سيراب مى گردم
همان مشت خس و خارى است از گردش مرا حاصل
به گرد خويشتن چندان که چون گرداب مى گردم
به صد جانب برد دل در نمازم از پريشانى
به رنگ سبحه من سرگشته در محراب مى گردم
ندارد نفس کافر در مقام فيض دست از من
گران از خواب غفلت بيش در محراب مى گردم
شبستان جهان را گر چه روشن از بيان دارم
همان چون شمع صائب از خجالت آب مى گردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید