شماره ٧٦٦: ز جوش سينه حرف آفرين ميخانه خويشم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ز جوش سينه حرف آفرين ميخانه خويشم
ز معنيهاى رنگين باده پيمانه خويشم
نيم پروانه تا برگرد شمع ديگران گردم
که من از شعله آواز خود پروانه خويشم
حجاب از خوبى کردار گرديده است گفتارم
به خواب غفلت از شيرينى افسانه خويشم
ز خلوت حلقه صحبت مرا بيرون نمى آرد
که در هر جا که باشم چون کمان در خانه خويشم
ز نعمتهاى الوان بوى خون آيد به مغز من
درين مهمانسرا قانع به آب و دانه خويشم
نيم ثابت قدم در کفر و ايمان از دو رنگيها
گهى بيت الحرام خويش و گه بتخانه خويشم
ز جوى شير کردم تلخ بر خود خواب شيرين را
خجل چون کوهکن زين بازى طفلانه خويشم
ز بار دل سبک سازم اگر دوش دو عالم را
همان در زير بار همت مردانه خويشم
چو خون شد مشک ممکن نيست ديگر بار خون گردد
عبث در فکر اصلاح دل ديوانه خويشم
ز قحط حسن با سوز دل خود عشق مى بازم
درين وحدت سرا هم شمع و هم پروانه خويشم
ربوده است آنچنان فکر و خيال او مرا صائب
که در صحبت همان در خلوت جانانه خويشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید