شماره ١٥: يک آه سرد نيم شبى از جگر برا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
يک آه سرد نيم شبى از جگر برا
سرکوب پرفشانى چندين سحر برا
با نشه حلاوت درد آشنا نه ئى
چون نى بناله پيچ و سرا پا شکر برا
ايمد عى حريفى ما جوهر تو نيست
با تيغ تا طرف نشوى بيجگر برا
غيريت از نتايج طبع درشت تست
اجزاى آب شو ز دل يکدگر برا
افسردگى تلافى جولان چه همت است
اى قطره از محيط گذشتى گهر برا
پرواز بى نشانى ازين دشت مفت نيست
سعى غبار شو همه تن بال و پر برا
جسم فسرده نيست حريف رسائيت
بشکسته طرف دامن سنگ اى شرر برا
تا جان برى ز آفت بنياد زندگى
زين خانه يکدودم ز نفس پيشتر برا
نا صافى دلت غم اسباب ميکشد
آئينه صندلى کن و از دردسر برا
کثرت جنون معاملگيهاى وحدت است
يگ دانه کم شو از خود و چندين ثمر برا
کم نيستى ز شمع درين عبرت انجمن
از خويش آنقدر که ببالد نظر برا
(بيدل) تميزت اينقدر افسون کلفت است
آئينه بشکن از غم عيب و هنر برا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید