شماره ٨٢: آمدم تا صد چمن بر جلوه نازان بينمت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آمدم تا صد چمن بر جلوه نازان بينمت
نشه در سرمى بساغر گل بدامان بينمت
همچو دل عمرى در آغوش خيالت داشتم
اين زمان همچون نگه در چشم حيران بينمت
گرد دامانت بمژگان نياز افشانده ام
بيکسوف اکنون همان خورشيد تابان بينمت
اى مسيحا نشه رنج دو عالم احتياج
بر نگه ظلمست اگر محتاج درمان بينمت
ديده خميازه سنجى چون قدح آورده ام
تا برنگ موج صهبا مست جولان بينمت
عالمى ازنقش پايت چشم روشن ميکند
اندکى پيش آى تا من هم خرامان بينمت
حق ذات تست سعى دست گيريهاى خلق
تا ابديارب عصاى ناتوانان بينمت
عرض تعداد مراتب خجلت شوق رساست
آنچه دل ممنون ديدنها شود آن بينمت
غنچگيهايت نصيب ديده (بيدل) مباد
چشم آن دارم که تا بينم گلستان بينمت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید