شماره ٨٤: آن جنگجو بظاهر اگر پشت داده است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آن جنگجو بظاهر اگر پشت داده است
پنهان درى زفتح نمايان کشاده است
از بسکه سعى همت مردان فروتنى است
پشت سپه قوى بسوار پياده است
محو قفاست آينه پردازى صفا
از ريش دار هيچ مپرسيد ساده است
طفلى چه ممکن است رود از مزاج شيخ
هر چند مو سفيد کند پيرزاده است
از علت مشايخ و اطوارشان مپرس
بالفعل طينت نر اين قوم ماده است
هر جا مزينى است بحکم صلاح شرع
در ريش محتسب بچه اش را نهاده است
اينجا خيال گنبد عمامه هيچ نيست
بار سرين بگردن واعظ فتاده است
زاهد کجا و طاعت يزدانش از کجا
در وضع سجده شيوه خاصش اراده است
رعنائى امام ندارد سر نماز
مينازد از عصا که بدستش چه داده است
ملا هزار بار با نگتشهاى دخل
ته کرده درس و گرم تلاش اعاده است
نامرد و مرد تا نکشد زحمت گواه
قاضى درين مقدمه غورش زياده است
پستى کشيد دامن اين حيز طينتان
چندانکه نام شان بزبانها فتاده است
نقش جهان نتيجه انديشه دوئيست
نيرنگ شخص و آينه تمثال زاده است
(بيدل) چه ذلت است که گردون منقلب
در طبع مرد خاصيت زن نهاده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید