شماره ٢٣٦: چو لاله بيتو زبس رنگ اعتبارم سوخت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چو لاله بيتو زبس رنگ اعتبارم سوخت
خزان بباد فنا داد و نوبهارم سوخت
زمردمک نگهم داغ شد چو شمع خموش
در انتظار تو سامان انتظارم سوخت
هجوم حيرت آنجلوه چون پر طاوس
هزار رنگ طپش در دل غبارم سوخت
غبار تربت پروانه ميدهد آواز
که ميتوان نفسى بر سر مزارم سوخت
نشد که شعله من نيز بى غبار شود
صفاى آئينه ئى وحشت شرارم سوخت
بعشق نيز اثر کرد شرم ناکسيم
عرق فشانى اين شعله خامکارم سوخت
صبا مزن بغبار فسرده ام دامن
دماغ حسرت رقصى که من ندارم سوخت
چو برق آئينه امتياز هستى من
زخوابگاه عدم تا سرى برارم سوخت
زتخته پاره ام اى ناخدا چه ميپرسى
فلک کشيد زگرداب و بر کنارم سوخت
هزار برق زخاکسترم پرافشانست
کدام شعله باين رنگ بيقرارم سوخت
شهيد ناز تو پروانه کرد عالم را
جهان سوخت چراغيکه بر مزارم سوخت
فلک نيافت علاج کدورتم (بيدل)
نفس بسينه ايندشت از غبارم سوخت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید