شماره ٢٣: خوابيده تر از راه بود راحله ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خوابيده تر از راه بود راحله ما
در سينه صحراست گره قافله ما
در دامن صحراى ملامت نتوان يافت
خارى که نچيده است گل از آبله ما
ديوانه به هموارى ما نيست درين دشت
چون جوهر تيغ است خمش سلسله ما
از تشنه لبى گرد برآريم ز دريا
خون در جگر باده کند حوصله ما
چون سيل، دليل ره ما جذبه درياست
محتاج به رهبر نبود قافله ما
ما از تو جداييم به صورت، نه به معنى
چون فاصله بيت بود فاصله ما
چون زلف، پريشانى ما دور و درازست
کوتاه نگردد به شنيدن گله ما
جا دارد اگر زين غزل تازه نويسند
صائب به لب يار، عزيزان صله ما!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید