شماره ٩١: نکند باده شب، سوختگان را سيراب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نکند باده شب، سوختگان را سيراب
تشنه در خواب شود تشنه تر از خوردن آب
پيش از آن دم که کند خون شفق را شب مشک
همچو خورشيد برافروز رخ از باده ناب
در بهاران مشو از باده گلگون غافل
که ز هر لاله در آتش بودش نعل شتاب
به جوانى نتوانى چو رسيدن، بارى
جهد کن عهد جوانى جهان را درياب
به جوانى نتوانى چو رسيدن، بارى
جهد کن عهد جوانى جهان را درياب
تا توان نغمه سيراب شنيد از بلبل
مشنو زمزمه خشک نى و چنگ و رباب
هر چه دارى گرو باده کن ايام بهار
در خزان از گرو باده برآور اسباب
تا بود نغمه بلبل، مشنو ساز دگر
تا بود دفتر گل، روى مياور به کتاب
با نفس سوختگى لاله برآمد از سنگ
به کدورت چه فرو رفته اي، اى خانه خراب
شور بلبل نمکى نيست که دايم باشد
نمکى چند ازين شور بيفشان به کباب
عارفان غافل از افسانه دنيا نشوند
بلبلان را نکند صبح بهاران در خواب
نوبت خواب به شب هاى دى افکن صائب
که حرام است درين فصل به بيداران خواب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید