شماره ١٥٧: خاکسارى برگ عيش خاطر آگاه ماست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خاکسارى برگ عيش خاطر آگاه ماست
چون گهر گرد يتيمى خاک بازيگاه ماست
نيست از گرد خودى در کاروان ما اثر
هر که پيش افتاده است از خويشتن همراه ماست
زين چمن چون سرو دامان تعلق چيده ايم
خار را خون در جگر از دامن کوتاه ماست
چون دم شمشير از سختى نگردانيم روى
مى شود سنگ فسان، سنگى اگر در راه ماست
از قمار عشق، ما را پاکبازى مطلب است
نيست غير از نقش کم، نقشى که خاطرخواه ماست
غافليم از جان بى تقصير در زندان تن
يوسف مصر ز فرامش گشتگان چاه ماست
مطلب از ته کردن زانوست تحصيل شکست
ورنه معلومات عالم در دل آگاه ماست
نيست صائب ناله ما همچو بلبل بى اثر
گوش گل خونين جگر از ناله جانکاه ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید