شماره ٢٣٩: خط به گرد آن لب چون نوش ديدن مشکل است
خط به گرد آن لب چون نوش ديدن مشکل است
چشمه اميد را خس پوش ديدن مشکل است
سوخت در فصل خزان خاموشى بلبل مرا
ترجمان عشق را خاموش ديدن مشکل است
برنيارد سر ز زير بال اگر قمرى رواست
سرو را با خار و خس همدوش ديدن مشکل است
تا ز جوش افتاد مي، ميخانه شد زندان من
سينه هاى گرم را بى جوش ديدن مشکل است
آب مى سازد نگه را چهره هاى شرمناک
در رخ گلهاى شبنم پوش ديدن مشکل است
مى کنم از گريه آخر خانه زين را خراب
خرمن گل را به يک آغوش ديدن مشکل است
خامشى با دستگاه معرفت زيبنده است
بر سر خوان تهى سرپوش ديدن مشکل است
جز گرانى نيست از گوهر صدف را بهره اى
حسن معنى را به چشم گوش ديدن مشکل است
از مروت مى کنم زهاد را تکليف مى
دشمنان خويش را باهوش ديدن مشکل است
مصرع برجسته صائب بى نياز از مصرع است
با قيامت يار را همدوش ديدن مشکل است
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده