شماره ٢٤٩: در حريم سينه عشاق، غم نامحرم است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در حريم سينه عشاق، غم نامحرم است
در نزاکت خانه آيينه، دم نامحرم است
باده روحانيان را ساغرى در کار نيست
در خرابات محبت جام جم نامحرم است
مى کند مغشوش، جوهر صفحه آيينه را
نامه ما ساده لوحان را رقم نامحرم است
صبح را در خلوت روشن ضميران بار نيست
در دل يکتاى ما تيغ دو دم نامحرم است
تا سر مويى تعلق هست، محرومى بجاست
هر که اين زنار دارد، در حرم نامحرم است
فکر دنيا ره ندارد در حريم اهل دل
جغد ماتم پيشه در باغ ارم نامحرم است
در گذر اى ابر گوهربار از گلبانگ رعد
لاف همت بر لب اهل کرم نامحرم است
پر برون آرم مگر چون مور از اقبال عشق
ورنه در راه طلب نقش قدم نامحرم است
هيچ برهانى براى کذب چون سوگند نيست
راستى چون پرده بردارد، قسم نامحرم است
چون غبار خط برآرد سر ز کنج آن دهان
هر که دارد گرد هستى در حرم نامحرم است
چاک کن صائب دل خود را که در زلف سخن
هر که در دل شق ندارد چون قلم، نامحرم است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید