شماره ٤٢٨: زلف يار از جلوه خط پريشانى شکست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
زلف يار از جلوه خط پريشانى شکست
از غبار لشکر موران سليمانى شکست
کشتى ما گر چه از موج خطر صد پاره شد
تخته اى هر پاره اش بر فرق طوفانى شکست
داغ منت چون کلف هرگز نرفت از چهره اش
هر که بر خوان فلک چون مه لب نانى شکست
اندکى از سينه پر شور ما دارد خبر
در کنار زخم هر کس را نمکدانى شکست
رو نگرداند ز تيغ آتشين آفتاب
هر که در راه طلب چون صبح دامانى شکست
دل ز راه عجز و دلدار از سر ناز و غرور
هر گلى طرف کلاه اينجا به عنوانى شکست
موجهاى بحر يکرنگى به هم پيوسته است
از شکست خاطر ما کافرستانى شکست
از جنون، گفتم قلم بردار از من روزگار
در بن هر ناخنم سودا نيستانى شکست
از شکست بال، صائب در قفس خون مى خورم
اى خوشا مرغى که بالش در گلستانى شکست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید