شماره ٤٣٥: حسن را در هر لباسى ديده بان در کار هست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
حسن را در هر لباسى ديده بان در کار هست
در بساط گل ز شبنم ديده بيدار هست
نيست همت غافل از احوال دورافتادگان
بحر را در جستجو صد ابر گوهر بار هست
در خم چوگان گردون گردش ما را ببين
تا بدانى نقطه سرگردانتر از پرگار هست
صورت احوال زاهد در نقاب اولى ترست
طرفه ديوى در پس اين پرده پندار هست
کو چنان چشمى که بتوان جمال يار ديد؟
من گرفتم در قيامت رخصت ديدار هست
چند روزى شکر اين کوته زبانان بيش نيست
شکر ارباب سخن باقى است تا گفتار هست
غم به قدر غمگسار از چرخ نازل مى شود
هست در هر جا که صندل دردسر بسيار هست
مى برد اسلام غيرت بر رواج اهل کفر
در دل تسبيح چندين عقده از زنار هست
بر تو دشوارست دل زين خاکدان برداشتن
ورنه صائب طرفه گنجى زير اين ديوار هست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید