شماره ٤٩٥: باده بى درد در ميخانه افلاک نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
باده بى درد در ميخانه افلاک نيست
دانه بى دام در وحشت سراى خاک نيست
آسمان از تلخکاميهاى ما آسوده است
حقه خشخاش را دلگيرى از ترياک نيست
ساده کن از نقش ها دل را که غير از سادگى
هيچ نقشى در خور آيينه ادراک نيست
گردن آزادگان وادى تجريد را
طوق منت هيچ کم از حلقه فتراک نيست
اهل دل را عشق از خامى برون مى آورد
آفتاب اين ثمر جز روى آتشناک نيست
ريشه نخل اميد اهل دل، چون گردباد
بر سر خاک است جولانش، ولى در خاک نيست
از لگدکوب حوادث صاف طبعان ايمنند
زير دست و پا بود چندان که خرمن پاک نيست
در بهشت افتاد هر کس بست در بر روى خويش
غنچه تصوير از باد خزان غمناک نيست
مى کشم چون بيد از بيحاصلى ها انفعال
ورنه مجنون مرا از سنگ طفلان باک نيست
آن که گاهى دست بر دلهاى غمگين مى نهد
در رياض آفرينش غير برگ تاک نيست
دل به چاک سينه روشن کن که اين کاشانه را
روزنى صائب به غير از سينه صد چاک نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید