شماره ٥٦٤: آنچه من برتافتم از درد، مجنون برنتافت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آنچه من برتافتم از درد، مجنون برنتافت
اين قدر کوه گران بر سينه هامون برنتافت
راز عشق از پرده دل عاقبت بيرون فتاد
خانه تنگ حباب اسباب جيحون برنتافت
بخيه ام بر روى کار افتاد از انکار عشق
شاهراه ساده لوحى نعل وارون برنتافت
ذره ناچيز ما بر گردن همت گرفت
بار سنگين امانت را که گردون برنتافت
غيرت فرهاد زور آورد و بر گردن گرفت
دستگاه حسن شيرين را که گلگون برنتافت
کوه و صحرا خون غرق از لاله سيراب کرد
بارشان و شوکت فرهاد و مجنون برنتافت
صورت شيرين نگردد در نظرها چون سبک؟
کوه تمکين ترا ميزان گردون برنتافت
هر که چون صائب ز عشق لايزالى مست شد
منت کيف از شراب و بنگ و افيون برنتافت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید