شماره ٥٨٥: مردم هموار را از خاک بربايد گرفت
مردم هموار را از خاک بربايد گرفت
رشت هاى بى گره را در گهر بايد گرفت
گر سرت چون آفتاب از قدر سايه بر فلک
خاک را از چهره زرين به زر بايد گرفت
کشتى خودبين نمى آيد سلامت بر کنار
جوهر آيينه را موج خطر بايد گرفت
آه کز کودک مزاجيهاى ابناى زمان
ابجد ايام طفلى را ز سر بايد گرفت
بر اميد نسيه نتوان تلخ کردن نقد را
خاک صحراى قناعت را شکر بايد گرفت
اعتمادى نيست بر گردون و صلح و جنگ او
تيغ در دستى و در دستى سپر بايد گرفت
در کمان از تير فکر خانه آرايى خطاست
کار و بار اين جهان را مختصر بايد گرفت
دامن شب را ز غفلت گر نياوردى به دست
در تلافى دامن آه سحر بايد گرفت
تا مگر مرغ همايونى برآرد سر ز غيب
بيضه افلاک را در زير پا بايد گرفت
چشم مست و لعل ميگون را زکاتى لازم است
از خمارآلودگان گاهى خبر بايد گرفت
بى جگر خوردن نگردد قطع صائب راه عشق
توشه اين راه از لخت جگر بايد گرفت
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده