شماره ٦٣٥: لاله روشنگر چشم و دل سودايى ماست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
لاله روشنگر چشم و دل سودايى ماست
ديدن سوختگان سرمه بينايى ماست
شد تهى دامن صحراى ملامت از سنگ
عشق بيرحم همان در پى رسوايى ماست
چشم ديوانه نگاهان ادب آموز شده است
اين چه شرم است که با ليلى صحرايى ماست
خار در ديده ارباب هوس مى شکند
ورنه خط جوهر آيينه بينايى ماست
کوهکن کيست که با ما طرف بحث شود؟
بيستون سنگ کم پله رسوايى ماست
نوبر شکوه نکرد از دل آزرده ما
دل بيرحم فلک داغ شکيبايى ماست
شوخ چشمى که کند زير و زبر عالم را
نقش ديوار پريخانه تنهايى ماست
بوى گل را نتوان در گره شبنم بست
چشم خونبار، کباب دل هر جايى ماست
مى گشايد رگ الماس به مژگان صائب
شوخ چشمى که نهان در دل شيدايى ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید