شماره ٧٥١: خط به گرد رخ آن سيم ذقن آمده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خط به گرد رخ آن سيم ذقن آمده است
مور در دست سليمان به سخن آمده است
در هواى لب ياقوت فروغ تو، سهيل
اشک گرمى است که از چشم يمن آمده است
اين نه صبح است، که خورشيد ز انديشه جان
به سر راه تو با تيغ و کفن آمده است
چون نباشد خط مشکين تو در گرد نهان؟
که نفس سوخته از ناف ختن آمده است
شور محشر ز گريبان چمن گل کرده است
بلبل نغمه غريبى به چمن آمده است
جامه فتح ضعيفان سپر انداختن است
خصم با تيغ، عبث بر سر من آمده است
گوش ارباب سخن تنگ شکر چون نشود؟
طوطى خامه صائب به سخن آمده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید