شماره ٧٦٠: نفس باد بهاران چمن آراى خوشى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نفس باد بهاران چمن آراى خوشى است
سايه ابر عجب دام تماشاى خوشى است
نفس گرم طلب کن ز جگرسوختگان
که در احياى دل مرده مسيحاى خوشى است
کج مکن پيش قدم گردن خود چون مينا
کز دل و چشم ترا ساغر و ميناى خوشى است
چه زنى قطره به هر سوي، فرو رو در خويش
که درين تنگ صدف گوهر يکتاى خوشى است
تو بدآموز به صحرا شده اى چون مجنون
ورنه وحشت زده را گوشه دل جاى خوشى است
اگر از هر دو جهان چشم توانى پوشيد
در پريخانه دل آينه سيماى خوشى است
وصل هر چند ميسر به تمنا نشود
مکن انديشه ديگر که تمناى خوشى است
بوسه اى گر به دو عالم دهد آن جان جهان
از ندامت مکن انديشه که سوداى خوشى است
صائب از صحبت خوبان جهان قسمت ما
نيست گر لطف بجا، رنجش بيجاى خوشى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید