شماره ٧٦٢: عالم امنى اگر هست همين بيهوشى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عالم امنى اگر هست همين بيهوشى است
هست اگر جنت در بسته همين خاموشى است
هر که افتاده به زندان خرد مى داند
که پريخانه صاحب نظران بيهوشى است
اى صبا درگذر از غنچه لب بسته من
که گشاد دل من در گره خاموشى است
در سر تيغ زبان بيهده گويان را نيست
فتنه هايى که نهان زير سر سر گوشى است
پختگى در خور جوش است درين ميخانه
خامى باده نارس گنه کم جوشى است
گل بى خارى اگر هست درين خارستان
پيش صاحب نظران مهر لب خاموشى است
غرض از خوردن مى صائب اگر بيخبرى است
خوردن خون دل خود چه کم از مى نوشى است؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید