شماره ٥٥: از بس که کشيدم از تو بيداد
غزلستان ::
انوری ابیوردی ::
غزلیات
از بس که کشيدم از تو بيداد
از دست تو آمدم به فرياد
فرياد از آن کنم که آمد
بر من ز تو اى نگار بيداد
داد از دل پر طمع چه دارم
بر خير چرا کنم سر از داد
مردى چه طلب کنم ز آتش
نرمى چه طلب کنم ز پولاد
شادى ز دل منست غمگين
در عشق تو اى بت پرى زاد
هرگز دل من مباد بى غم
گر تو به غم دل منى شاد
من جان و جهان به باد دادم
اى جان جهان ترا بقا باد
نظرات نوشته شده