شماره ١٠٢: مرا گر چون تو دلدارى نباشد

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مرا گر چون تو دلدارى نباشد
هزاران درد دل بارى نباشد
چو تو يا کم ز تو يارى توان جست
چه باشد گر ستمکارى نباشد
مرا گويى که در بستان اين راه
گلى بى زحمت خارى نباشد
بود با گرد ران گردن وليکن
به هرجو سنگ خروارى نباشد
اگرچه پيش ياران گويم از شرم
کزو خوش خوى تر يارى نباشد
تو خود دانى که از تو بوالعجب تر
ستمکارى دل آزارى نباشد
چگونه دست يابد بر تو آن کس
کش اندر کيسه دينارى نباشد
چو اندر هيچ کارى پاسخ من
ز گفتار تو خود آرى نباشد
اگر فارغ بود سنگين دل تو
ز بخت من عجب کارى نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید