شماره ١٤٦: دوستى يک دلم همى بايد

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوستى يک دلم همى بايد
وگرم خون دل خورد شايد
خود نگه مى کنم به مادر دهر
تا به عمرى از اين يکى زايد
هيچ کس نيست زير دور فلک
که نه زان بهترک همى بايد
دست گرد جهان برآوردم
پاى اهلى به دست مى نايد
انورى روزگار قحط وفاست
زين خسان جز جفات نگشايد
با کسى گر وفا کنى همه عمر
عاقبت جر جفات ننمايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید