شماره ١٨٦: کس نداند کز غمت چون سوختم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کس نداند کز غمت چون سوختم
خويشتن در چه بلا اندوختم
ديدنى ديدم از آن رخسار تو
جان بدان يک ديدنت بفروختم
برکشيدم جامه شادى ز تن
وز بلا دلقى کنون نو دوختم
هرچه دانش بود گم کردم همه
در فراقت زرگرى آموختم
زر براندودم برين رخسار سيم
آتش اندر کوره دل سوختم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید