شماره ٢٠١: عشقت اندر ميان جان دارم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عشقت اندر ميان جان دارم
جان ز بهر تو بر ميان دارم
تا مرا بر سر جهان دارى
به سرت گر سر جهان دارم
گويى از دست هجر جان نبرى
غافلم گرنه اين گمان دارم
بر سرم هرچه عشق بنوشتست
يک به يک بر سر زبان دارم
از اثرهاى طالع عشقت
چون قضاهاى آسمان دارم
بيش پاى از قفاى هجر منه
من بيچاره نيز جان دارم
جانم اندر بهار وصل بخر
گرچه بر هجر دل زيان دارم
گويى از جان کسى حديث کند
چه کنم در کيايى آن دارم
بر تو احوال انورى پيداست
به تکلف چرا نهان دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید