شماره ٢٩٠: اى کار غم تو غمگسارى

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى کار غم تو غمگسارى
اندوه غم تو شادخوارى
از کبر نگاه کرد رويت
در چشمه خور به چشم خوارى
از تابش روى و تاب زلفت
شب روشن گشت و روز تارى
فقر غم تو ز باغ دلها
برکند نهال کامگارى
اى شربت بوسه تو شافى
وى ضربت غمزه تو کارى
دارى سر آنکه بيش از اينم
در بند فراق خود بدارى
گويى بى من دل تو چونست
چونست به صد هزار زارى
روزى که غم نوم نمايى
آنرا به غنيمتى شمارى
با ياران اين کنند احسنت
چشم بد دور نيک يارى
امروز بر اسب جور با من
هر گوشه همى کنى سوارى
ترسم فردا گه مظالم
تاب ثقة الملوک نارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید