بازى زندگى

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
عدسى وقت پختن، از ماشى
روى پيچيد و گفت اين چه کسى است
ماش خنديد و گفت غره مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسى است
هر چه را ميپزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش يا عدسى است
جز تو در ديگ، هر چه ريخته اند
تو گمان ميکنى که خار و خسى است
زحمت من براى مقصودى است
جست و خيز تو بهر ملتمسى است
کارگر هر که هست محترمست
هر کسى در ديار خويش کسى است
فرصت از دست ميرود، هشدار
عمر چون کاروان بى جرسى است
هر پرى را هواى پروازى است
گر پر باز و گر پر مگسى است
جز حقيقت، هر آنچه ميگوئيم
هايهوئى و بازى و هوسى است
چه توان کرد! اندرين دريا
دست و پا ميزنيم تا نفسى است
نه تو را بر فرار، نيروئى است
نه مرا بر خلاص، دسترسى است
همه را بار بر نهند به پشت
کس نپرسد که فاره يا فرسى است
گر که طاوس يا که گنجشکى
عاقبت رمز دامى و قفسى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید