چند پند

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
کسى که بر سر نرد جهان قمار نکرد
سياه روزى و بدنامى اختيار نکرد
خوش آنکه از گل مسموم باغ دهر رميد
برفق گر نظرى کرد، جز به خار نکرد
به تيه فقر، ازان روى گشت دل حيران
که هيچگه شتر آز را مهار نکرد
نداشت ديده تحقيق، مردمى کاز دور
بديد خيمه اهريمن و فرار نکرد
شکار کرده بسى در دل شب، اين صياد
مگو که روز گذشت و مرا شکار نکرد
سپهر پير بسى رشته محبت و انس
گرفت و بست بهم، ليک استوار نکرد
مشو چو وقت، که يک لحظه پايدار نماند
مشو چو دهر، که يک عهد پايدار نکرد
برو ز مورچه آموز بردبارى و سعى
که کار کرد و شکايت ز روزگار نکرد
غبار گشت ز باد غرور، خرمن دل
چنين معامله را باد با غبار نکرد
سفينه اى که در آن فتنه بود کشتيبان
برفت روز و شب و ره سوى کنار نکرد
مباف جامه روى و ريا، که جز ابليس
کس اين دو رشته پوسيده پود و تار نکرد
کسى ز طعنه پيکان روزگار رهيد
که گاه حمله او، سستى آشکار نکرد
طبيب دهر، بسى دردمند داشت وليک
طبيب وار سوى هيچ يک گذار نکرد
چرا وجود منزه به تيرگى پيوست
چرا محافظت پنبه از شرار نکرد
ز خواب جهل، بس امسالها که پار شدند
خوش آنکه بيهده، امسال خويش پار نکرد
روا مدار پس از مدت تو گفته شود
که دير ماند فلانى و هيچ کار نکرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید