راه دل

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اى که عمريست راه پيمائى
بسوى ديده هم ز دل راهى است
ليک آنگونه ره که قافله اش
ساعتى اشکى و دمى آهى است
منزلش آرزوئى و شوقى است
جرسش ناله شبانگاهى است
اى که هر درگهيت سجده گهست
در دل پاک نيز درگاهى است
از پى کاروان آز مرو
که درين ره، بهر قدم چاهى است
سالها رفتى و ندانستى
کانکه راهت نمود، گمراهى است
قصه تلخيش دراز مکن
زندگي، روزگار کوتاهى است
بد و نيک من و تو مى سنجند
گر که کوهى و گر پر کاهى است
عمر، دهقان شد و قضا غربال
نرخ ما، نرخ گندم و کاهى است
تو عسس باش و دزد خود بشناس
که جهان، هر طرف کمينگاهى است
ماکيان وجود را چه امان
تا که مانند چرخ، روباهى است
چه عجب، گر که سود خود خواهد
همچو ما، نفس نيز خودخواهى است
به رهش هيچ شحنه راه نيافت
دزد ايام، دزد آگاهى است
با شب و روز، عمر ميگذرد
چه تفاوت که سال يا ماهى است
بمراد کسى زمانه نگشت
گاهى رفقى و گاه اکراهى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید