شماره ٩٨: بهار آمد و گويى که باد نوروزى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بهار آمد و گويى که باد نوروزى
فشانده مشک بر اطراف باغ پيروزى
کنار جوى چو شد سبز در ميان چمن
بيا بگو که چه خواهم من از تو نوروزى
ز وصل شاهد گل گشت ناله بلبل
چو در فراق تو اشعار من بدلسوزى
چه باشد ار تو بدان طلعت جهان افروز
چراغ دولت بيچاره يى برافروزى
بلاى عشق تو تا زنده ام نصيب منست
باقتضاى اجل منقطع شود روزى
چو هست در حق من اقتضاى راى تو بد
مگر که بخت منت مى کند بدآموزى
مخواه هيچ بجز عشق سيف فرغانى
که عشق دوست ترا به ز هر چه اندوزى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید