شماره ٢٧٩: زمهر روى تواى سرو ماه پيشانى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زمهر روى تواى سرو ماه پيشانى
همى نهم همه برخاک راه پيشانى
بر آن بساط که سرباخت بايدم چکنم
که برزمين ننهم پيش شاه پيشانى
ببوى آنکه درم واکنى همى مالم
برآستان تو گه روى و گاه پيشانى
نماز خدمت تو مى کنم بدان نيت
که برنگيرم ازآن سجده گاه پيشانى
تو آشکار شدى ناگهان وپنهان کرد
زشرم روى تو گل درگياه پيشانى
چوشب سياه شود آفتاب اگر هر صبح
برآستان تو ننهد پگاه پيشانى
بدين بهانه فلک لاجرم بهر مدت
همى کند بخسوفش سياه پيشانى
در آن زمان که عرق کرده بود آدم را
بروى زرد زشرم گناه پيشانى
چو درحمايت روى توآمد اوراشد
چوآفتاب(ز)ثم اجتباه پيشانى
کسى که روى زدرگاه تو بگرداند
بداغ غير توبادش تباه پيشانى
چو سر بسجده خدمت نهند عشاقت
که هست اصل درآن پايگاه پيشانى
زسوز آتش دل صدهزار آينه را
سيه کنند بيک دود آه پيشانى
بگرد خرمن حسنت ز سم گاو فلک
چو خوشه کوب خورد ماه کاه پيشانى
چو وصف روي(تو) اينجا رسيد گفتم سيف
مکن بخيره درين جايگاه پيشانى
چو او غايت خوبى بکس نمى ماند
توخواه روى کن انديشه خواه پيشانى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید