شماره ٣٢٢: بر صفحه رخسار تو آنکس که نظر کرد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بر صفحه رخسار تو آنکس که نظر کرد
خط تو چو اعراب دلش زير و زبر کرد
آنرا که دمى ديده دل گشت گشاده
چشم از همه در بست و بروى تونظر کرد
مارا کمر تو زميان تو نشان داد
مارا سخن تو زدهان تو خبر کرد
چون صورت تو معنى صد رنگ نديدم
تا ديده معنيم تماشاى صور کرد
با يوسف اگر چند فرو رفت مه حسن
خورشيد شد و سر زگريبان تو بر کرد
هرگز من و تو هردو بدين حال نبوديم
حسن تو ترا شکل و مرا شيوه دگر کرد
در کوى تو مارا نبود جاى اقامت
وآن قيد نکردى که توانيم سفر کرد
در حسرت وصل تو دل سوخته بگريست
آبش چو کم آمد مددش خون جگر کرد
زين کار خلاصى نتوان يافت بتدبير
زين سيل بکشتى نتوانيم گذر کرد
چندانکه توانم من گريان ز فراقت
زآن لب که بيک خنده جهان پر زشکر کرد
بوسى خوهم وگر ندهى باز نيايم
زين کديه که کار من درويش چو زر کرد
در خوابگه وصل تو يک روز نخسبد
عاشق که شبى درغم هجرانت سحر کرد
از وعده وصل تو دلم چون نشود شاد
گويند بود ميوه زشاخى که زهر کرد
سيف اين همه اشعار نه خود گفت اگر گفت
مست تو شد اين عربده مى کرد اگر کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید