شماره ٣٢٦: يار در شيرينى از شکر گذشت

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يار در شيرينى از شکر گذشت
عشق در دلسوزى از آذر گذشت
چون کنم چون انگبين آگاه نيست
زآنکه بى او شمع را بر سر گذشت
باد زلفش را پريشان کرد دى
بوى او خوش شد چو بر عنبر گذشت
مى نيارم زآن رقيبان چو ديو
گرد کوى آن پرى پيکر گذشت
منع را بر آستان خفته است سگ
زآن نمى آرد گدا بردر گذشت
دى مرا پرسيد يار از حال صبر
گفتمش تو دير زى کو در گذشت
آب چشمم بى تو بگذشت از سرم
بى تو اين دارم يکى از سرگذشت
او مرا طالب من اورا عاشقم
انتظار از حد شد و از مر گذشت
راست چون ليلى و مجنون هر دو را
عمر در سوداى يکديگر گذشت
يار دى اشعار من مى خواند، گفت
پايه شعر تو از خوشتر گذشت
گفتم آرى اين عجب نبود ازآنک
آب شيرين شد چوبر شکر گذشت
سيف فرغانى بيمن ذکر دوست
گوهر نظمت بقدر از زر گذشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید