شماره ٣٣٣: چون ترا ميل و مرا ازتو شکيبايى نيست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون ترا ميل و مرا ازتو شکيبايى نيست
صبر خواهم که کنم ليک توانايى نيست
مر ترا نيست بمن ميل و شکيبايى هست
بنده را هست بتو ميل و شکيبايى نيست
چه بود سود از آن عمر که بى دوست رود
چه بود فايده ازچشم چو بينايى نيست
بر سر کوى تو در قيد وفاى خويشم
ور نه رفتنم اى دوست زبى پايى نيست
من سگ کويم و هرجاى مرا مأواييست
بودنم بر در اين خانه زبى جايى نيست
گفتى از اهل زمان نيست وفايى کس را
بنده را هست وليکن چو تو فرمايى نيست
دل رهايى طلبد از تو بهر روى که هست
ور چه داند که چو روى تو بزيبايى نيست
در چو دربهر بود چون تو نباشد صافى
گل چو بر شاخ بود چون تو بر عنايى نيست
سيف فرغانى هر روز بيايد بر تو
دولت آنکه تو يکشب بر او آيى نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید