شماره ٣٣٧: دل در غم چون تو بى وفايى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل در غم چون تو بى وفايى
در بستم و مى کشم جفايى
عمرت خوانم ازآنکه با کس
چون عمر نمى کنى وفايى
هرروز بهر کسيت ميلى
هر لحظه بديگريت رايى
گر نيست دل تو راست باما
مى زن بدروغ مرحبايى
گم گشت و نشان همى نيابم
مسکين دل خويش را بجايى
در کوى خود ار ببينى اورا
از ما برسان بدو دعايى
دردل غم غير تست اى دوست
در خانه کعبه بوريايى
اى مرهم انده تو کرده
درد دل ريش را دوايى
وى مصقله غم تو داده
آيينه روح را صفايى
گر سود کند زيان ندارد
در کوى تو گه گهى گدايى
سيف از غم عشق تو سپر کرد
گر تيغ برو کشد قضايى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید