شماره ٣٧٦: در دل از عشق کسى گر خار خارت اوفتد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در دل از عشق کسى گر خار خارت اوفتد
قصه درد دل من استوارت اوفتد
توچنين آزاد و فارغ غافلى از کار من
باش تا با چون خودى زين نوع کارت اوفتد
باد عشق اريک نفس بر خرمن عقلت وزد
آتش اندر کاهدان اختيارت اوفتد
اين پريشانى که مارا در دلست از عشق تو
زآن همى ترسم که اندر روزگارت اوفتد
من زعشاقت گرفتم خويشتن را در شمار
باشد آحادى چو من اندر شمارت اوفتد
تير مژگانت چو من صد صيد افگندست ليک
صادقى چو من نخيزد گر هزارت اوفتد
رنگها گيرد زنقش تو چو انگشت از حنا
گر دلى ساده بدست چون نگارت اوفتد
پشت طاقت ريش گرداند چو من اشتر دلى
کو بنا دانى چو خردر زير بارت اوفتد
ز احتمال بار اندوهت ميانم بگسلد
کآن دو زلف تا ميان اندر کنارت اوفتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید