شماره ٣٨٥: دل بى رخ خوب تو سر خويش ندارد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل بى رخ خوب تو سر خويش ندارد
جان طاقت هجرتو ازين بيش ندارد
از عاقبت عشق تو انديشه نکردم
ديوانه دل عاقبت انديش ندارد
مه پيش تو ازحسن زند لاف وليکن
او نوش لب و غمزه چون نيش ندارد
ازمرهم وصل تو نصيبى نبود هيچ
آن را که زعشق تو دل ريش ندارد
خود عاشق صاحب نظر از عمر چه بيند
چون آينه روى تو در پيش ندارد
از دايره عشق دلا پاى برون نه
کآن محتشم اکنون سر درويش ندارد
چون سيف هرآنکس که ترا ديد بيکبار
بيگانه شد از خلق وسر خويش ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید