شماره ٤٠٧: اى ازلب تو مجلس ما پر شکر شده

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ازلب تو مجلس ما پر شکر شده
عاشق بديدن تو زخود بى خبر شده
درياى عشق دردل ما موج مى زند
تااز تو گوش ما (چو) صدف پر گهر شده
عاشق که جز تو دردل او نيست اين زمان
اندر ره تو آمده کز خود بدر شده
درهر قدم اگرچه سرى کرده زير پاى
سرباز پس فگنده و او پيشتر شده
چون گوش بهر طاعت تو جمله گشته سمع
چون چشم سوى تو همه اعضا نظر شده
درکوى تو که مجمع ارواح و انفس است
زآفاق در گذشته و زافلاک برشده
در مجلس تو سوختگان تو همچو شمع
زنده بتيغ گشته و کشته بسر شده
دلدادگان صورت جان پرور ترا
ازبهر کشف حال معانى صور شده
آبى کشيده شاخ زبيخ درخت خوش
قسمى ازو شکوفه وقسمى ثمر شده
تا گفته اى درآيمت ازدر بدين اميد
مارا بسان چشم همه خانه درشده
مرسيف راکه ديده زغير تو باد کور
دل کار چشم کرده بصيرت بصرشده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید