شماره ٥٥٩: اى ترا پاى بر سر خورشيد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ترا پاى بر سر خورشيد
سايه تست افسر خورشيد
گرچه سايه ترا زمين بوسد
زآسمان بگذرد سر خورشيد
نيکوان جمله چاکران تواند
ذرها جمله لشکر خورشيد
سوى تو هر شبى که جامه چرخ
در گريبان کشد سر خورشيد
نامهاى نياز هر ذره است
زير بال کبوتر خورشيد
در غم تست استخوان هلال
ضلع پهلوى لاغر خورشيد
اى چو مه از شعاع چهره تو
يافته نور پيکر خورشيد
بر درتو زمن نماند اثر
محو شد سايه بر در خورشيد
من نيم در خور تو وچه عجب
سايه گر نيست در(خور) خورشيد
جز بنامت نمى زند در کان
سکه بر سيم زرگر خورشيد
بيخ مهرتو کاشته در دل
دايه تخم پرور خورشيد
پيش روى تو ماه آينه ييست
پيش روى منور خورشيد
پرتوى بر زمين فتد چو نهند
آيينه در برابر خورشيد
گر کند سايه تو تربيتش
ذره گردد برادر خورشيد
مدح تو گفت سيف فرغانى
ذره يى شد ثناگر خورشيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید