شماره ١٢٩: عشق ناوک ريزويکمويم تهى از يار نيست

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عشق ناوک ريزويکمويم تهى از يار نيست
باورم نايد که هر مويى زيار افگار نيست
برهمن چون بست زنارم مغان گفتند حيف
کين زمان در کافرستان عزت زنار نيست
مى تراود مى بجام جم همى آيد بلب
نيست باکى گر ببزم عشق کس هشيار نيست
شرمسار از همت عشقم که در هنگام نزع
اضطراب جان سپردن مانع ديدار نيست
با سر هر موى تو هر صنف راصد دعويست
گرچه يکموازکسى طبع تو منت دار نيست
انتظار نوبهار از تنگ چشميهاى ماست
صد تماشا هست درگلخن که در گلزار نيست
سوزن عيسى بيفکن رشته مريم بسوز
خلوت وصلست هان آسودگان رابار نيست
هان ره عشقست کج رفتن ندارد بازگشت
جرم را اينجا عقوبت هست واستغفار نيست
هر سر مويم کليمى ، لنترانى بشنوست
بازگو بگشاى لب کاينجا ادب درکار نيست
ميروى باغير وميگويى بيا عرفى تو هم
لطف فرمودى برو کين پاى را رفتار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید