شماره ١٥٤: خوش آن محفل که از گرمى شرابم رو بسوزاند

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوش آن محفل که از گرمى شرابم رو بسوزاند
بهر جانب که غلطم داغ من پهلو بسوزاند
ميا درباغ ما رضوان که نخل آراى اين گلشن
بهر جانب که رو آرد نسيمش رو بسوزاند
لبم گربا ترنم آشنا گردد درين مستى
صد آتشخانه از يک نعره ياهو بسوزاند
زمهر اى عافيت زانو مرنجانى که از گرمى
سر شوريده من عشق را زانو بسوزاند
اگر يکدم نفس در دل نگهدارم زهر مويم
جهد برقى که چندين خانه از هر سو بسوزاند
چنان با نيک وبد عرفى بسر برکز پس مردن
مسلمانت بزمزم شويد وهندو بسوزاند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید