شماره ٢٢١: کو شورشى که صحبت شادى بهم خورد

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کو شورشى که صحبت شادى بهم خورد
غم خون دل بريزد ودل خون غم خورد
زهر غم تو گر نچگانم بکام خضر
آب حيات ريزد و خاک عدم خورد
نازم بدان کرشمه که جاى کباب و مى
خون فرشته و دل مرغ حرم خورد
زخم زجاج دوست ندارد تراوشى
کوشيشه دلى که بديوار غم خورد
گر شرح کاو کاو غم او رقم کنم
دود از رقم برآيد و مغز قام خورد
ميجو شدم زهر سرمو چشمه چشمه خون
هر گه که دل بذوق شهادت قسم خورد
نامش ز لوح همت عرفى برون نويس
آن تشنه کاب خضر ز جام کرم خورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید