شماره ٢٧٨: ز چشمم آب حسرت ميتراود

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز چشمم آب حسرت ميتراود
ز هر مويم شکايت ميتراود
چنان در دل خلد گاه نمازم
که از کفرم عبادت ميتراود
ز هر بى آبرو آن دل که از وى
بکاويدن محبت ميتراود
بگو تيغ ازچه شربت آب دادى
که از هر زخم لذت ميتراود
ملک همچون مگس جوشد بران زخم
کزان شهد شهادت ميتراود
حذر کن زين دعاى آتش آلود
کزين چشمه اجابت ميتراود
تراود از لب عرفى سخنها
ولى هنگام فرصت ميتراود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید