شماره ٣٢٥: داغ داغم کرد ياس وطالب کامم هنوز

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
داغ داغم کرد ياس وطالب کامم هنوز
دوزخى در هربن مو دارم وخامم هنوز
شرم خونم ميخورد همت زبانم ميبرد
وز زبان خامشى در عين ابرامم هنوز
هر سر موى از خوى خجلت چو چشمم دجله است
وز ملامت دوستى ، مشتاق دشنامم هنوز
تربتم ويرانتر از کاشانه ام وز بخت بد
مى نشيند جغد غم بر گوشه بامم هنوز
اجر دردم بر لحد بگشود درهاى بهشت
وز نعيم درد عشقت دوزخ آشامم هنوز
آبم آتش گشت وخاکم شد بخاکستر بدل
واندرين ره کس نمى داند سر انجامم هنوز
بس که صياد مرا هر گوشه دام ودانه است
دانه شد در صيد گاهم سبز ودردامم هنوز
مو بمويم رشته زنار شد وزنا کسى
در خرابات مغان بدنام اسلامم هنوز
آفتاب مستيم عرفى بزردى روى کرد
در شب يلداى غم در اول شامم هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید