شماره ٣٨٩: چند بر بستر از آن چشم فسونساز افتم

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چند بر بستر از آن چشم فسونساز افتم
تکيه بر بالش نشتر کنم و باز افتم
پاى شهباز سلامت بگشائيد که من
نيم آن مرغ که در چنگل شهباز افتم
حيرت از بس که عنان تاب دلم شد بيمست
که ز انجام ره عشق بآغاز افتم
گفت و گوئيست بنازم بلب خاموشى
که اگر لب بگشايم بسخن باز افتم
پاسم اى شمع چه دارى که نيم پروانه
که گرم بال بسوزند زپروانه افتم
عرفى آرام مجو از دلم آن رفت که من
باز بر تکيه گه عيش بصد ناز افتم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید