شماره ٧٣: ز بس که واله و حيران و بيقرار خودست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز بس که واله و حيران و بيقرار خودست
گرفته آينه بر کف در انتظار خودست
به داغ ذره دل نازک که خواهد سوخت؟
چنين که لاله خورشيد داغدار خودست
به صيد لاغر خونين دلان که پردازد؟
که صيد پيشه اين بوم و بر، شکار خودست
چگونه مهر جهانتاب محو خود نشود؟
درين مقام که هر ذره بيقرار خودست
ز لب مکيدن شمع اين دقيقه روشن شد
که حسن، تشنه لب لعل آبدار خودست
درين رياض به هر سنبلى که مى نگرم
به پنجه شانه کش زلف تابدار خودست
کراست زهره به صيد حرم کشد شمشير؟
دل تو زخمى مژگان جانشکار خودست
عجب که راه تماشاى خود توانى يافت
چنين که حسن غيور تو پرده دار خودست
چه شکوه مى کنى از گردش فلک صائب؟
کدام گردش ساغر به اختيار خودست؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید