شماره ٢١٥: مبند دل به حياتى که جاودانى نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
مبند دل به حياتى که جاودانى نيست
که زندگانى ده روزه زندگانى نيست
همان ز نامه و پيغام شاد مى گردند
اگر چه دوستى اهل دل زبانى نيست
به چشم هر که سيه شد جهان ز رنج خمار
شراب تلخ کم از آب زندگانى نيست
ز شرم موى سفيدست هوشيارى من
وگرنه نشأه مستى کم از جوانى نيست
جدا بود شکر و شير همچو روغن و آب
درين زمانه که آثار مهربانى نيست
ز صبح صادق پيرى چه فيض خواهم برد؟
مرا که بهره به جز غفلت از جوانى نيست
به پاى تن دل عاشق نمى کند جولان
نسيم مصر مقيد به کاروانى نيست
برون ميار سر از زير بال خود صائب
که تنگناى فلک جاى پرفشانى نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید