شماره ٢٢٣: ملامت از دل بيباک من فغان برداشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ملامت از دل بيباک من فغان برداشت
ز سخت جانى من سنگ الامان برداشت
چو بار طرح گرانم همان به ميزانش
اگر چه جنس مرا چرخ رايگان برداشت
مرا ز دست تهى نيست چون صدف گله اى
نمى توان به گهر مهرم از دهان برداشت
کدام بلبل آتش نفس به باغ آمد؟
که خون مرده دلان جوش ارغوان برداشت
نشد ز گرد يتيمى نصيب هيچ گهر
تمتعى که دل از خط دلستان برداشت
به تن علاقه نادان ز بيم رسوايى است
که تير کج نتواند دل از کمان برداشت
اگر کريم بزرگى کند به جاى خودست
ز چرخ سفله بزرگى نمى توان برداشت
خروش نغمه سرايان يکى هزار شده است
مگر ز عارض او نسخه گلستان برداشت؟
ز بحر مى گذرد سيل من غبارآلود
چنين که شوق مرا دست از عنان برداشت
چرا غريب نباشد نواى ما صائب؟
که عشق، بلبل ما را ز آشيان برداشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید