شماره ٢٥١: با زلف پر شکن دل ناديده کام ساخت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
با زلف پر شکن دل ناديده کام ساخت
از دانه مرغ ما به گرههاى دام ساخت
خورشيد در دو هفته کند ماه را تمام
حسن تو کار من به نگاهى تمام ساخت
هر چند هست بى ادبى خواهش دگر
زان لب نمى توان به جواب سلام ساخت
خواهد به فکر حلقه آغوش ما فتاد
سروى که طوق فاخته را خط جام ساخت
با بلبلان مضايقه در مى کجا کند؟
شاخ گلى که آب روان را مدام ساخت
آيينه رخ تو مگر آب خضر بود؟
کز موم سبز، طوطى شيرين کلام ساخت
از دست داد دامن دريا به يک حباب
هر پست فطرتى که ز ساقى به جام ساخت
بى حاصلى که گشت بدآموز آرزو
از طفل مشربى به ثمرهاى خام ساخت
صائب دلش ز وضع مکرر سياه شد
چون لاله غافلى که به عيش مدام ساخت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید